به مامان درباره همکار چیزی نگفتم تا از تلقین دور باشیم ولی صبح با تلفنش اشکم دراومد زنگ زده میگه مادرجان علی رو میتونی امروز نیاری هم سردرد بد دارم هم بدن درد و خستگی زیاد میگم تب هم داری میگه نترس کرونا نیست حتما زیر باد پنکه و کولر خوابیدم مریض شدم ته دلم میگم خدا کنه همین باشه دلم طاقت نداد دوباره بهش زنگ زدم میگم مامان نری هرجایی دکتر برو درمانگاه فامیلی بگو من پیش یه کرونا مثبت بودم الانم این علائم رو دارم میگه واااااا من که پیش کسی نبودم بهش میگم تو میگم ,میگه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانی چت|تاج چت|ناز چت|چت روم شلوغ|گپ چت|index معلم 20 طراحی تی تی کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد ابر کلاس دلنوشته ها بررسی و معرفی بهترین مودم های ADSL و VDSL عکاسی تبلیغاتی